گر نخیزی تو زجا ، کار حسین سخت تر است نگران حرمم ، آبرویم در خطر است قامت خم شده را هر که ببیند گوید بی علمدار شده ، دست حسین بر کمر است یک مشک ، یک غیرت که از آن روبرو آمد طفلی صدا زد بچه ها گویا عمو آمد باید به استقبال آب و آبرویش رفت وقتی عمو از جنگ آب و آبرو آمد دست بوست گرچه آمد از هوا تیری سه پر دید چشمت سوی خیمه می دود آنجا نشست حلقه زد خون دور چشمت تا نبینی بعد را که چگونه استخوان سینه مولا شکست
با قدی مثل کوه از سر زین قمر از عرش خورد روی زمین تیر در چشم و دست هم که نبود چه کشید، آه ،آن غریب ترین تاسوعای حسینی، روز پای مردی و وفاداری پیروان امام حسین علیه السلام بر شما دوستدار خاندان عصمت علیهم السلام تسلیت باد زلف خوش بوی تو بر هم چقَدَر پیچیده چشم و ابروی تو بر هم به نظر پیچیده بر سرت شانه زدی یا که عمودت زده اند سر تو پهن شده شانه به سر پیچیده او صدا میزد ولی سقا خجالت میکشید از نگاه زینب کبری خجالت میکشید او صدا میزد امان نامه گرفتم قوم و خویش اوصدا میزد بیا… آقا خجالت میکشید حسین ، کشته دیروز و رهبر روز است قیام اوست ، که پیوسته نهضت آموز است تمام زندگی او ، عقیده بود و جهاد اگر چه مدت جنگ حسین ، یک روز است . . . جنگاورِ حق پرست، بر خاک افتاد سرمستِ مِیِ «الست»، بر خاک افتاد بر تشنه لبانِ خیمه ها ناله برید عباس، بدون دست، بر خاک افتاد خبر پیچید سقا بهم پیچید کنار خیمه ها آقا بهم پیچید قمر افتاد، پشت سرش آفتاب افتاد همین جا بود عاشورا بهم پیچید همین که نام بلندش کنار من پیچید میان هر دو جهان اعتبار من پیچید شهاب هر چه رها شد به جان خویش خرید ز بس که ماه حرم در مدار من پیچید هر قدم قافله سوی خزان میرود / مشک به مهمانی تیر و کمان میرود . . .
اردوی محرم به دلم خیمه به پا کرد دل را حرم و بارگه خون خدا کرد
السلام علیک یا أباعبدالله وعلی الارواح التی حلت بفنائک علیکم منی جمیعا سلام الله أبدا مابقیت وبقی اللیل والنهار ولاجعله الله آخر العهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین وعلى علی بن الحسین وعلى أولاد الحسین وعلى أصحاب الحسین
منم نواده ی هاجر که پیش چشم ترم / به مذبح آمده این بار هر دو تا پسرم . . .
دو تا کبوتر من قابل ضریح تو نیست / اگر به خاک می افتند هم فدای حرم . . .
بر من لباس نوکریام را کفن کنید / نوکر بهشت هم برود باز نوکر است . . .
به یاد داغ بانو، دلشکسته / محرم می روم دنبال دسته . . .
علم بر دوش مردان جوان است / علی اصغر امیر کودکان . . .
چشمی که در بهشت تو گریان نمی شود / باید حواله داد به دست جهنمش . . .
هر که غمت را خرید، عشرت عالم فروخت / با خبران غمت بی خبر از عالمند . . .
گشت چو در کربلا، رایت عشقت بلند / خیل ملک در رکوع پیش لوایت خمند . . .
به روی گونه ی گل رد پای شبنم ها / غمت به خاک رسانده است گُرده های غم ها . . .
ولحظه لحظه های این روزها عزادارند / دویده در رگشان خونی از محرم ها . . .
رسوائی امیه، قتل رقیه شد / این طفل به جمله عشاق رهبر است دلم میخواد که توی هر دو عالم / سینه زن محرم تو باشم . . .
یه دختری گوشه ویروونه نشسته / رفته تو فکر باباشو و چشاشو بسته
مهمانم و بسترم زمین است / عطشانم و قلبم آتشین است دشمن همه سوی در کمین است / من عاشقم و گناهم این است
دلم گردیده در بحر غمت غرق / مَنِه بین منو فرزند خود فرق اگر عیبم بود کم سن و سالی / چرا پس گاهواره گشته خالی؟!
خنده کنان می رود روز جزا در بهشت / هر که به دنیا کند گریه برای حسین
فرموده است حضرت صادق هر آنکسی / گریان جدّ ما شده با من برادر است در حج و در عبادت و در سجدههای شب / گریه کن حسین شریک پیمبر است . . . منزلگه عشاق دل آگاه حسین است ، بیراهه نرو ساده ترین راه حسین است از مردم گمراه جهان راه مجویید ، نزدیکترین راه به الله حسین است . . .
علی یک دسته گل از یاس آورد / زطوبی شاخه ی احساس آورد میان باغی از گل های زهرا / خوشا ام البنین عباس آورد . . . شبای جمعه زهرا زائر این زمینه سینه زن حسینه ، یل ام البنینه